مقاصدی که با ۲ میلیون تومان میتوان به آنها سفر کرد
نظرات شما
- درباره درباره ملاير
جاذبه اصلی ملایر پارک سیفیه را روی سایت بگذارید
جواد
يكشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۳۸:۰۸ - درباره آب یل سویی
عالی
ب.م
دوشنبه ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۵۵:۲۷ - درباره تپه حاجی فیروز
ببخشید این که "اجساد کودکان را هم معمولاً از چینه و در بعضی موارد از خشت هایی که بدون قالب بود، می ساختند" یعنی چه؟؟؟
نسیم قیاسی
دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۲:۳۰ - درباره قلعه کوه پیر چاووش
با تشکر از سایت مفید و خوبتون، عکسا از جاذبه های گردشگری ندارین که رو سایتتون بگذارین؟
مرتضی نجفی
شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۰۲:۳۵:۱۵ - درباره مسجد اسماعيل خاله اوغلي
با سلام و خسته نباشید . آیا بهتر نمی بود که برای هر محل عکس هم که معرف محل باشد می داشتیم . ضمنا همه جاهای معرفی شده یا مسجد است و یا مقبره ، تبریز برای خودش پارک و بوستان و تفرجگاه و معروفتر از همه "ائل گولی" را دارد .این محل ها را هم معرفی کنید . با تشکر
اتابکی
جمعه ۰۷ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۲۸:۴۸ - درباره آسياب ها
با سلام ، یه آسیاب منحصر به فرد به نام آسیاب دو سنگی محمد آباد در شهرستان میبد وجود دارد که از قلم افتاده است این آسیاب تنها آسیاب آبی جهان است که در عمق 40 متری زمین واقع شده و در ساخت آن از هیچ گونه مصالح ساختمانی استفاده نشده است و در این آسیاب دو جایگاه برای خورد کردن گندم وجود داشته است . در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر می توان با آقای حسین زاده مطلع محل و دهیار سابق روستا با شماره 09133550993
محمد حسین پور غلامی
پنجشنبه ۰۱ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۴:۳۸ - درباره گور هرمز ساسانی
You keep it up now, udnerstnad? Really good to know.
Missi
سه شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۰۱:۵۹:۲۵ - درباره قلعه بردوك
قلعه بردوک در آذربایجان غربی منطقه سومای واقع در روستای بردوک متعلق به میرحاتم بلیلانی یا بلیجانی از عشیرت پنیانشی بوده در سال 800 ه - ق که در آن حکمرانی کرده و ملک هرمویی وزیر میر حاتم بوده و رستم کریکانی و طایفه موسانی که از حکاری ترکیه مهاجر ودر کله رش پایین واقع در شپیران ساکن همگی با هم حکمرانان قلعه بردو ک یا بانگه بوده اند ونام مدرس قلعه بردوک ولا شمس بوده این نوشته را که روی پوستی ک
ناشناس
جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۱۸:۰۵ - درباره پل كوچه
aks az in banaye tarikhi nist?
shirin
يكشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۳۸:۱۱ - درباره آرامگاه خواجوي كرماني
او استاد حافظ بوده .ولی متاسفانه آرامگاهی در خور ایشان بر روی قبر این شاعر بزرگ ساخته نشده است که جای بسی اسف است
معلم شیرازی
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۱۳:۳۳ - درباره کوه پیازه
با تشکر فراوان من خودم اهل یکی از روستاهای اطراف این کوه می باشم(روستای چور) فوق العاده زیباست مخصوصا اردیبهشت ماه توصیه می کنم از دست ندید!!!آنچه را خوبان همه دارند ما یک جا داریم... باور نمی کنی بیا در خدمتیم!
دانا چوری
چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۱۱:۰۸ - درباره آبشار ایج یا ده قلو
اطلاعات نوشته شده کم است.وادرس دقیق مشخص نیست
دوشنبه ۰۷ مرداد ۱۳۸۷ ساعت ۰۷:۲۲:۰۴ - درباره آبشار جوزک
لطفا درمورد این آبشارها مثله همین آبشار جوزک اطلاعات کمی درمورد پذیرش مسافران و یاسطح امکاناتش ویا اینکه مکانی برای استراحت هست یا نه ،بدین.ممنون از سایت خوبتون.موفق باشید.
قاصدک کیانی
چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۸:۴۸ - درباره حمام حاج شهباز خان
این بنا جان دارد
مهدی
يكشنبه ۲۴ دي ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۲۵:۱۹ - درباره سرچشمه
واقعا جای قشنگیه بهشت گمشده ی ایران زمینه
محمد جواد عادل
شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۰۵:۱۷ - درباره پل سامیان
متشکر از توضیحاتی که داید. باید پل جالبی باشد فقط اگر عکسهای آن را هم قرار میدادی بهتر بود.
محمد بیاتی
يكشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۴۵:۴۸ - درباره مجموعه حمام و بازار خان
زیباست
ایمان پورتراب
جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۳۵:۰۴ - درباره زندان هارون
این اثر بسیار جالب ودیدنی است.توصیه می کنم حتما ببینید.2سالی می شه که مرمت شده ولی در جاده ورودی آن ایستبازرسی مربوط به سپاه قراردارد ولی اجازه بازدید می دهند.
وحید
سه شنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۳۵:۳۵ - درباره روستاي اشتبين
در ميان روستاهاي اطراف رود ارس با جنگل ها و كوه ها و مناطق حفاظت شده مارال ها، روستاي اشتبين ، يكي از روستاهاي شگفت كشور، شهرت خاصي دارد. مسافران پس از گذر از جلفا، روستاي سيه رود، نوردوز (مرز ايران و ارمنستان) روستاي دوزال، كردشت از سه راهي هراس به روستاي زيباي اشتبين وارد مي شوند. روستاي اشتبين از مجموعه سه آبادي به نام هاي هراس، سياوشان و جعفرآباد تشكيل شده و داراي سابقه تاريخي كهن
فرشته قربانی
شنبه ۰۶ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۳۷:۰۰ - درباره بقعه پیر قطب الدین
بی خود ترین جای دنیا
سی
سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۰۹:۲۶
قلعه رودخان |
بسم الله الرحمن الرحيم قَلَهروخون قربان صحرائي چالهسرايي 05/تيرماه/1387 تالشگردي وقتي نامي از شمال ايران و سفر به اين ديار به ميان آيد معمولاّ درياي خزر و جادههاي شمال و مسيرهاي ديگر، بندر انزلي، گردنه حيران تالشزمين و احياناّ شهر مرزي آستارا بيشتر در ذهن تداعي ميشود، اما اين همهي شمال و گيلان نيست. گيلان به دليل پرباران بودن از سرسبزي ويژهاي برخوردار است. تماشاي مناظر آن همواره در رأس برنامههاي گيلانگردي قرار داشته است. اما گيلانگردي و تالشگردي فقط در مناظر و طبيعت خلاصه نميشود. در تمام گيلان به ويژه تالش مکانهايي استثنايي هستند که هر کدام دنيايي از عظمت و تماشا را در خود جاي دادهاند. آثار و ابنيهايي که ساختهي بوميان منطقه بوده و برخي از آنها روزگاري کاربردي ويژه و استراتژيک داشتهاند. اگر شما خوانندهي محترم اين مقاله معماري شگفت خانههاي امامزادهابراهيم شفت را به تماشا نشسته باشي، اگر سيري در معماري منحصر به فرد ماسوله کرده باشي، اگري قلعهي سلسال را در ليسار تالش گردش نموده باشي، و اگر قلعهرودخان فومن را ... همهي اينها نشان از عظمت و گوياي ذوق و هنر تالشاني دارد که در گيلان و ايران چندان شناخته شده نيستند. چنانچه ادامهي مقالهي ذيل را پي بگيريد شما را با خود به قلعهرودخان ميبرد و دقايقي ذهن شما را معطوف معماري يکي از دژهاي منحصربهفرد، شگفت و عجيب ايران ميکند. بهانه شنبه 18 خردادماه 87 به اتفاق برادر ارجمندم آقاي داريوش صحرائي (از رشت) و دوست گراميام آقاي ابراهيم عليپور (از تبريز) راهي فومن شده تا ديداري از دژ تاريخي قلعهرودخان داشته باشيم. براي ديدار از قلعه رودخان که در روستاي قلعهرودخان قرار دارد بايستي پس از گذر از شهر فومن جادهاي بسيار زيبا و سرسبز به طول 23 کيلومتر را به سمت جنوب غربي اين شهر طي نمود. در اين مسير 23 کيلومتري پس از شهر فومن به ترتيب دهستان گشت، روستاهاي كردمحله، گشترودخان، دهستان گورابپس، سياهكش، سيدآباد، نظرآلات، حيدرآلات و قلعهرودخان عبور كرد. در انتهاي جاده و در پاي کوهي که «قلعه» در آن واقع شده است ماشين را پارک نموده و ميبايست مسير حدود 5/1 کيلومتري را تا رسيدن به قلعه پياده طي ميکرديم. اين مسير فوقالعاده زيبا و بکر در انبوهي از درختان بومي جنگلهاي تالش، نظير توسکا، ممرز، راش، بلوط و ... پنهان شده است و هنگامي گام در آن مينهي خود را در بهشتي گمشده مييابي. ابتدا از روي پلي که در بين صخرههايي با ارتفاع نسبتاً بلند تعبيه شده است بايستي گذر نمود و آنگاه پيادهرويي به عرض تقريبي حداقل 5/1 و حداکثر 2 متر (متغير) و به طول حدود 5/1 کيلومتر آدمي را در پيچوخم جنگل به سوي خويش ميکشد. اين پياده رو به صورت پلکان احداث گرديده است تا بالارفتن به ارتفاع کوه سهل و ممکن باشد. تماشاي مناظر اطراف آدمي را در رؤيايي واقعي و با نشاط سير ميدهد و تحمّل سيرِ سربالايي را افزايش ميدهد. هنگامي که به انتهاي مسير و به دروازهي پر ابهت دژ ميرسي به کلي فراموش ميکني که سربالايي 5/1 کيلومتري را با چه مشقتي طي نمودهايي، زيرا عظمت آن تو را با خود به اعماق تاريخِ تالش و ذوق و هنر و توانمندي آناني که اين دژ عظيم را احداث نمودهاند ميبرد. نزديکي دروازهي ورودي قلعه تابلويي نصب است که مختصري از تاريخچهي دژ در آن به نگارش درآمده است. مطالعهي آن تاريخچه سبب گرديد پس از بازگشت به قم، با تَورقي در منابع مکتوب، آن دژ را بهتر و بيشتر بشناسم. در مراجعه به آثار مکتوب در خصوص اين دژ عظيم، اطلاعاتي را فراگرفتم که مواردي از آنرا با امتزاج دانستههاي خويش براي شما خوانندهي محترم اين مقاله بازگو ميکنم، اميد که مفيد باشد. قراين روزگاري که اجداد ما جهت دفاع از ناموس و کيان وطن با نابکاران در پيکار بودند، به نظر ميرسد براي حفظ خدم و حشم لازم ديدند حِصني مستحکم در اطراف فومنات بسازند که براي امروزيان مرکزي شدهاست تا در ضمن تماشاي آن به سير و سياحت در مناظر جنگلي اطراف آن، به دور از مظاهر شهري، ايامي کوتاه را در آرامش سير نمايند. اگرچه آن مکان ممکن است با جبر جابران و زور زورمدران براي سلاطين دوران بنا گرديده باشد وليکن به هر روي اجداد تالشان اين منطقه، خواسته و يا ناخواسته، در اين پناهگاه عظيم و غيرقابل نفوذ خود را مدتي از حملات ناجوانمردان در امان نگه ميداشتند. آنگونه که از برخي از قراين بر ميآيد به نظر ميرسد تأسيس آن به دورهي پيش از اسلام و حدود ساسانيان بر ميگردد، هرچند اين ادعا چندان اثبات نشده وليکن قراين طوري است که نميشود آنرا رد نمود. از جمله اين موارد ميتوان در نوع معماري آن نگريست که به شيوهي دوران پيش از اسلام انجام گرفته است. اگرچه اين ادعا به کنکاش و مطالعات دقيق باستانشناسي بيشتري نياز دارد و وظيفهي کارشناسان اين رشته را سنگينتر ميکند وليکن قراين اوليه بيانگر همين نکته است. برخي هم عقيده دارند سامانيان هم اين قلعه را بازسازي نمودهاند. با مطالعهي در آثار پيشينيان درمييابيم: با اينکه منطقهي قلعهرودخان روزگاري تختگاه و مرکز سلطنت حکمراني حاکمان گيلان بيهپس بوده، اما در صفحات کهنهکتاب تاريخ چندان ذکري از آن به ميان نيامده است. دکتر منوچهر ستوده مينويسد: ملافتاح فومني در تاريخ گيلان تنها يک بار از کوه قلعهرودخان ياد ميکند و مينويسد که اميره شاهرخ و کامياب، پسران اميرهسالار و بنياعمام حسينخان بودند به دستور حسنخان کهدمي در کوه قلعهرودخان کشتهشدند[1]. وجهتسميهي قلعهرودخان تقريباً در مطالعهي همهي مکتوباتي که مورد مراجعهي نگارنده قرار گرفت سببنامگذاري قلعهرودخان تقريباً بدينشکل ذکر گرديده بود: چون اين قلعهي تاريخي در کنار رودخانهاي بنا گرديده، به نام قلعهرودخان ناميده شده است. برخي هم نوشتهاند: رودخان مخفف رودخانه است و قلعهرودخان يعني قلعهاي که در کنار رودخانه بنا گرديده است. امّا نگارنده ـ که خود بومي و يک تالش است ـ نظرش اندکي با ديدگاه بالا متفاوت است و آن اينکه: به طور عموم در زبان تالشيِ مناطق شاندرمن به سمت تالش جنوبي، دو اصطلاح تقريباً مقابل هم داريم که وقتي يک تالش اصيل هرکدام را بشنود در ذهن خويش با سرعت معني واقعياش را تداعي ميکند ولاغير. آن دو اصطلاح عبارتند از «روخون» و «خالَه». روخون: هرگاه جاده و مسير تردد تالشان از کنار و در امتداد و پهلو به پهلوي رودخانهاي که با جنگل و کوه و درّه تؤام باشد به سمت مقصد برود، «روخون» ناميده ميشود. به عبارت ديگر، هرگاه در مقابل يک تالش اصيل گفته شود «روخون» بيدرنگ اين مفهوم در ذهنش خطور ميکند: مسير و جادهاي که از در امتداد رودخانهاي به سمت مقصد ميرود. خالَه: عکس روخون در زبان تالشي خالَه است. پس خالَه مسيري است دور از رودخانه که از پاي کوه به سمت قُلّه ادامه مييابد و هرچه به سمت ارتفاع و قله پيش ميرود بيشتر از رودخانه فاصله ميگيرد. اصطلاح روخون در زبان تالشي به جهت اهميت «آب» جا افتادهتر و بيشتر مورد استعمال است و حتي گاهي در مسير دشتهاي پرآب نيز کاربرد دارد. بر اساس تعاريف فوق، تالشانْ بسياري از اماکن مشهور و غير مشهور را هم همراه روخون ذکر ميکنند، مانند: «موسلَهروخون»: يعني مسيري که به سمت ماسوله در فومن ميرود، «گشتَروخون»: يعني مسيري که به سمت گشت در فومن ميرود، «شالماروخون»: يعني مسيري که به سمت «شالما» در ماسال ميرود، «درياروخون»: يعني مسيري که به سمت «خشکهدريا» در شاندرمن ميرود، «اورماروخون»: يعني مسيري که به سمت «اورما» در شاندرمن ميرود. با توجه به اين تعاريف و توجه و دقت نظر به نوشتههاي پيشينيان به نظر ميرسد دژ قلعهرودخان نامي نداشته و فقط مسير آن در زبان تالشي به «قَلَهروخون» مشهور بوده است که به هنگام نگارش مانند بسياري از اسامي تالشي ديگر، دگرگون شده و به صورت فارسي «قلعهرودخان»، نوشته شد و با اين نام در مکتوبات ثبت گرديده است. به نظر ميرسد تالشان آنروزگار اين دژ را فقط به نام «قَلَه» ميشناختند و چون قلعهاي عظيم و منحصر به فرد بود نياز به نامگذاري نداشت و اگر نامي هم داشته به دليل تلفظ آسان تکواژهي «قَلَه» چندان استعمال نميشده است. اگرچه بعدها وقتي آن دژ به دستور سلطانحسامالدينبن اميرهدباج بن اميرهعلاءالدين اسحاقي تجديد بنا شد و با توجه به شرايط زمانه مشهور شد به قلعهي حسامي، يا قلعهي سکسار، ولي با اين توصيف با دقت نظر کافي ملاحظه ميشود اين نام و اسامي ديگر هم، با همهي عظمتي که اين قلعه دارد به گسترهي رايجي «قلعهرودخان» رواج نيافته است. عظمت بناي قلعه اگرچه بوميان منطقه از وجود قلعه هميشه مطلع بودهاند و به خوبي، وجود اين سازهي عظيم ساخته شده به دست نياکان خويش را سينه به سينه به نسلهاي بعد منتقل نمودهاند وليکن در اسناد تاريخي پيش از قرن دهم هجري، نام و نشاني از قلعه ديده نميشود اما در بين اهل دانش، آنگونه که مضبوط است اولين بار در سال 1830 ميلادي الکساندر خودزکو، محقق لهستانيالاصل روسي هنگام تحقيق در گيلان متوجه اين قلعه شد و در يادداشتهايي موقعيت اين بناي سترگ را چنين ثبت کرده است: «دژي است بر بالاي كوهي در قسمت علياي رودخانهاي به همين نام. بام آن سنگي است و طرفين ورودي داراي دو برج دفاعي مستحكم هستند و روي كتيبه سردر ورودي آن حك شده كه اين قلعه براي نخستينبار، در سالهاي 918 تا 921 هجري قمري براي سلطان حسامالدين بن اميره دباج بن امير علاءالدين اسحقي تجديد بنا شد. در سمت راست قلعه، رودخانهاي به همين نام قرار دارد كه از ارتفاعات سرچشمه گرفته و آب آن از جنوب به شمال، در جريان است». مشاهده اين قلعه هر بينندهاي را به حيرت وا ميدارد به آن جهت که چگونه سازندگان هنرمند آن توانستهاند مصالح مورد نياز آن را از يک راه کوهستاني بسيار دشوار تا پاي کار در بلنداي کوه برسانند و دژي اينگونه بلند و محکم را در ارتفاعي دور بسازند؟ دکتر منوچهر ستوده اعتراف ميکند که دژهاي زيادي را چه در ايران و حتي بيست قلعهي بزرگ را در انگلستان ديده و مطالعه کرده است اما دژي به عظمت و استحکامي قلعهرودخان نديده است. وي اين دژ را يکي از عجايب هفتگانهي گيلان و از دژهاي عجيب ايران ميداند و ميگويد فقط دژ اصطخر فارس شايد بتواند با اين دژ برابري نمايد. حتي تصريح ميکند که دژهاي خراسان، الموت، طارم زنجان در برابر اين دژ بسيار کوچک و ناچيزند، حتي معتقد است شايد مساحت ده تا دوازده قلعه از قلاع اخير بتواند با مساحت دژ قلعهروخان برابري نمايد. دکتر ستوده که در سالهاي مياني دههي 1340 خورشيدي از دژ قلعهرودخان بازديد داشته است در جلوي دروازهي ورودي قلعه پايهي ستوني از سنگ سفيد ديده است و با اندازهگيري ابعاد آن نوشته است که طول آن 77 سانتيمتر، عرض آن 33 سانتيمتر و طول پايهي آن 35 سانتيمتر و عرض پايه 25 سانتيمتر بوده و عبارت زير با خط نستعليق خوش بر آن حک بوده است: «علاءالدين اسحقي خلد ملکه و سلطانه در تاريخ ثمان عشر و تسعمائه اين قلعهي مبارکه را که مُسمّي به قلعهي حسامي است و هرگز درجهي تعمير نيافته .... 918 دانا چون دهر دشمن خوي هرزه جوي .... خويش اظهار کند و عهد ....». امروزه کتيبهي مورد نظرِ دکتر ستوده با فرسودگي بيشتري که يافته به موزهي رشت منتقل و در آنجا نگهداري ميشود. موقعيت جغرافيايي دژ کوهستاني قلعهرودخان که محققان با جرأت ادعا ميکنند دژي بينظير و بزرگترين دژ نظاميـ دفاعي ايران است در فاصلهي 23 کيلومتري جنوب غربي باستانْشهر تاريخي فومن واقع شده است. ارتفاع آن از سطح درياي آزاد بين دو عدد 655 و 715 متر متغير و در مختصات جغرافياييِ 49درجه و 21 دقيقهي طول جغرافيايي شمالي و 37 درجه و 7 دقيقهي عرض جغرافيايي شرقي قرار گرفته است. مساحت کلي قلعه را بيش از 50 هزار مترمربع برآورد کردهاند. درازاي دايرهي بستهي قلعه به طول 1500 متر و طول کلي آن 500 متر و پهناي دژ در نقاط مختلف متفاوت است. موقعيت نظامي آنچه خود شخصاّ با حضور در قلعه ملاحظه نمودم و آنگاه با مطالعه در مکتوبات به نگارش درآمده در خصوص دژ قلعهرودخان آموختم بدينقرار است: مصالح ساختماني اين دژ عظيم از سنگ و آجر بوده و در بخشهاي آسيبپذير و حساس، از سنگ و ساروج استفاده شده است. اين دژ که بزرگترين قلعهي آجري ايران ميباشد، در دو بخش ارگ يا شاهنشين و قسمت نظامي يا قورخانه احداث گرديده است. بخش ارگ در قسمت غربي اين بنا واقع است. در بيشتر اتاقها، برجها و سقفهاي گنبديشکل آن، آجر و گچ به کار رفته است. اين دژ داراي 42 برج، 16 قراولخانه و دو ارگ عظيم است. قراولخانهها دو طبقه احداث گرديده که قسمت زيرين آن اتاق امور نظامي و طبقهي بالايي محل سکونت خانوادهي افسران نظامي بوده است. قراولخانهها مسلط بر محيط اطراف است و بخش نظامي آن در قسمت شرقي قلعه وجود دارد. در ديوارهاي قطور دژ در تمام طول آن، منافذ و روزنههايي شيبدار تعبيه گرديده که به جهت ريختن مواد مذاب و تيراندازي کاربرد داشته است. برجهاي اين قلعه سقفهايگنبدي شکل دارند و ارتفاع ديوارهاي اين قلعه از 3 تا 10 متر متغير است و در نقاطي که نفوذپذير است قطر و ارتفاع ديوار و برجهاي آن بيشتر است و تنها يک راه براي ورود به قلعه وجود دارد که در قسمت شمال شرقي قرار دارد و در کنار در ورودي آن دو برج دفاعي با ارتفاع بلند ساخته شده است. در قسمت شرقي قلعهرودخان، بناهايي مخروبه وجود دارد. در قسمت شمال و جنوب، ديوارهاي محصوركننده قلعه و برجهاي نگهباني در فواصل مختلف به چشم ميخورد. اتاقهاي هشتضلعي كه از آجر ساخته شده در روزگار ما همچنان بر فراز برجها خودنمايي ميکنند. مساحت بخش غربي، بيش از مساحت بخش شرقي است. بخش شرقي شامل 12ورودي، زندان، درِ اضطراري، حمام، آبريزگاه و همچنين چند واحد مسكوني ميشود. بخش غربي نيز 12ورودي، چشمه، حوض، آبانبار، سردخانه، حمام، آبريزگاه، شاهنشين و چند واحد مسكوني را شامل ميشود كه به وسيله برج و بارو محصور شده است. آقاي مسعودي، مرد ميانسالي که پس از ورود به دژ با آن روبرو ميشوي برايم توضيح داد: در گذشته، چشمه آبي در داخل قلعه جاري بوده و هنگامي که قلعه به محاصرهي دشمن درميآمد نيروها و ساکنين مستقر در دژ از آب آن استفاده ميکردهاند. اين چشمه پس از زلزله سال1369گيلان خشك شد و در سالهاي اخير توسط ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي استان گيلان احياء و مرمت گرديده است. آقاي مسعودي از بوميان تالشي منطقه و راهنماي بسيار خوبي براي عموم بازديدکنندگان از دژ ميباشد. سخن آخر نگارنده توصيف دژ سترگ قلعهرودخان را به همين مقدار بسنده ميکند و نظر به عظمت قلعه و زيبايي فوقالعادهي منطقهي «قَلَهروخون» تالشي که همان «قلعهرودخان» فارسي است، از همهي خوانندگان اين مقاله دعوت ميکند روزي را براي ديدار از آن برنامهريزي نموده و با تفرج و سير در تاريخ و طبيعت قلهروخون از تاريخوطبيعت (تؤامان) بهرهمند شوند و يقين دارد يک روز به ياد ماندني را در زندگيتان خواهيد داشت. منابع مورد مراجعه: با تشکر از توضيحات ارزشمند آقاي مسعودي، راهنماي محترم ميراث فرهنگي در قلعهرودخان، در نوشتار فوق کم و بيش از منابع زير بهرهمند بودهام: 1. از آستارا تا استارباد، ستوده، منوچهر، جلد 1، چ2، زمستان 1374 2. کتاب گيلان، جلد دوم 3. سايت قلعهرودخان 4. جهان اقتصاد، 19/09/1385 5. جام جم، 06/04/1381 6. ايران، 20/03/1377 |
نوشته شده توسط قربان صحرائي چالهسرايي 2008-08-01 18:21:15 |