مقاصدی که با ۲ میلیون تومان میتوان به آنها سفر کرد
نظرات شما
- درباره آرامگاه حافظ
با سلام و احترام فراوان خدمت لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی آرامگاهت زیباست و خود و افکارت زیباتر- به راستی که چه زیبا می سرایی فال هایم را- دوستت دارم حافظ به امید مهمان شدن خانه ی آریایی ات . پذیرایم باش مرا بطلب. به امید دین آرامگاهت و سعادت حضور در بالینت برای اولین بار
زهره
يكشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۴۳:۳۶ - درباره دشت لاله های واژگون
باسلام خدمت دوستان بسیارزیبا فقط امکانات نداشت/............
رضا باقری
جمعه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۰۵:۳۸ - درباره امام زاده سيدابراهيم
بر اساس برخی نقلها قدمت ساختمان بقعه به دوران سلجوقیان بر می گردد
شاکر حسینی یگانه
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۵۶:۱۷ - درباره مسجد جزایری
با سلام یک مسجد جزایری هم در اهواز است که قدمت زیادی دارد کاشکی درباره ان هم اطلاعاتی می نوشتید
يكشنبه ۰۸ دي ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۰۳:۰۴ - درباره قلعه ماران
قلعه ماران یا قلعه موران از نقاط دیدنی شهرستان باستانی و تاریخی رامیان می باشد که به اشتباه آن را در شهر مینو دشت نوشته ایدد
علی دونلو
جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۲۶:۱۵ - درباره تنگ بستانک (بهشت گمشده )
از زیبا ترین مناطق ایران تنگ بستانک است .متاسفانه مسافران به تدریج در حال تبدیل آن به زشت ترین جای ایران میکنند.باید کاری برای پاک سازی آنجا بکنند.در ضمن با یک بار سفر به آنجا هیچ چیز را از دست نمی دهید.
امید اتحاد
يكشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۱۳:۱۰ - درباره حمام اشرف آمل
حمام اشرف سالهاست که بدست مسئولین شهری تخریب گردیده و وجود خارجی ندارد. در زمان وجودش هم در محله پایین بازار از اماکن طایفه آملی بوده نه در نیاکی محله
فضولباشی
يكشنبه ۰۶ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۰۲:۵۵:۴۵ - درباره مسجد و قرآن نگل
این قران ازنظرعظمت خیلی بزرگ است ولی متاسفانه نه به روستا ونه به قران اهمیت داده نمی شود
فرشید کریمی حصاری
سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵۶:۳۳ - درباره بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی
مستدعی است منبع مطالبتان را نیز ذکر فرمایید. همۀ این مطالب از کتاب مجموعه شیخ صفی تالیف آقای دکتر حبیب شهبازی شیران کپی شده است.
افشین رضایی
يكشنبه ۰۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۸:۵۷ - درباره روستای گرماب
سلام من ساکن شهر گرمابم ؛ از سایتتون دیدن کردم ولی اطلاعاتش که خیلی قدیمیه حداقل در مورد شهر گرماب که صدق می کنه این جا در حال شهرستان شدنه و شما هنوز به اسم روستا این جا رو میشناسید. پس بهتره که سایتتون رو اصلاح کنید.
رضا فروتن
شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۵:۱۰ - درباره عمارت ملک
عمارت خیلی قشنگیه معماریش هم عالیه فقط حیف که الان تبدیل شده به خرابه وهرچی فقیر وکلی هست اونو گرفته وتوش زندگی میکنه
حانیه کلهر
يكشنبه ۰۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۶:۱۴ - درباره قله دماوند
خییییییییییییلییی قشنگگگگگگگگگگگگگگه
جمعه ۰۶ دي ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۳:۴۸ - درباره خانه منجم باشی
سلام.یکی دیگر از خانه های تاریخی لنگرود خانه ی دریابیگی است که آن هم مربوط به دوره قاجار است.لطفا آن را هم بگذارید. در ضمن بقعه دوازده امامزاده در روستای ملاط لنگرود و همچنین بقعه امامزاده حسین در انتهای ماهی فروشان لنگرود نیز جاذبه های زیارتی این شهر هستند. این امامزاده ها غالبا از تبار پادشاهان زیدی در حکومت شیعی آل کیااند که حدود 200 سال در منطقه گیلان و بخشی از مازندران حکومت می کردند
محمد
يكشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۱:۴۲ - درباره چشمه رچی
That's the smart thinking we could all bneefit from.
Marylouise
يكشنبه ۱۸ دي ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۱۱:۴۴ - درباره معبد زیگورات (چغازنبیل )
نشکر چند نکته 1- بطور قطعی ثابت نشده است که این تاسیسات تصفیه آب میباشد که از رود کرخه استفاده میکند. 2- این تاسیسات در حصار بیرونی ( حصار خارجی )مجموعه قرار دارد بطوری که مخزن آن در بیرون شهر است. 3- شهر پس از مرگ اونتاش گال پایتختی خود را از دست داد و دوباره پایتخت به شوش برگردانده شد. زمان حمله آشوریان مدتها بود که اهمیت خود را از دست داده بود.
مسعود
چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۰۰:۴۵ - درباره بقعه مشهد اردهال
مشهداردهال- کربلای ایران و وجود سردابه ای مقدس که اجساد شهدای حضرت در آن قراردارد و حضرت آیت اله مرعشی نجفی نیز از آن بازدید داشته که بدنها تازه و سالم مانده اند. حتما به زیارت بروید.....
سعید
سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۴۳:۳۶ - درباره شهر بلقيس
واقعا زیبا و دیدنی بود من که واقعا لذت بردم در حال تعمیر و باز سازیه انشاا... تا چند سال دیگه بهتر میشه موفق باشید
سعید
چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۷:۳۱ - درباره غار رود افشان
با سلام من در تاریخ 06/10/92 به غار رود افشان رفتم مکان بسیار جالبی از لحاظ تاریخی میباشد ولی متاسفانه با مشاهده بعضی موارد ضد فرهنگی و دینی مواجه شدم که بسیار متاسف شدم از جمله اینکه کلیه چراغ های داخل غار را از بین بره اند،روی در و دیوار غار با ماژیک و غیره یادگاری و غیره نوشته اند،به غندیلهای بسیار زیبا داخل غار آسیب رسانده اند و ... از لحاظ حجاب و این قبیل موارد هم که نگویم بهتر است.
عباس اشیاع
شنبه ۰۷ دي ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۴۶:۲۳ - درباره مقبره شيداي نازار
این کوه از قدیم متعلق به روستای چمقلو شیدا بوده .اسم روستا هم این قظیه رو ثابت میکنه .ولی در چند سال اخیر از روستای ظفر آباد به بالای کوه جاده خاکی درست کرده اند و این کوه رو هم به اسم ظفر آباد ثبت کرده اند . این یعنی دزدی واقعا افتضاحه
shahram
سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۵۶:۲۶ - درباره گلمکان
با سلام شهر واقعا زیبا با طبیعتی دلچسب و آرامش بخش امیدوارم دوستان عزیز حتما یه سر بزنن و در ضمن با رعایت بهداشت به زیبا ماندن آون کمک کنن.
رامین رحیمیان
يكشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۵۵:۳۱
عبدا.. عامري |
|
عبدا.. عامري پيشينه: متولد 1301 تهران فارغ التحصيل دانشگاه هنرهاي زيبا شناخت رنگها در كودكي و در سنين هفت، هشت سالگي براي من اتفاق افتاد. يادم ميآيد صبح يك روز تابستاني، وقتي از خواب بيدار شدم، چشمم به ديوار كاهلگي روبهرو افتاد كه از باراني كه در نيمههاي شب باريده بود، هنوز خيس بود و نور آفتاب روي كاهها و سنگريزهها كه از دل ديوار بيرون زده بودند افتاد و تلفيق عجيبي از رنگهاي زرد طلايي، قهوهاي روشن، خاكستريهاي خوش رنگِ سنگريزهها با آبي لاجوردي آسمان، سبزي درختان و ابرهاي سفيد بهوجود آمده بود. اين تصوير براي هميشه در ذهنم ماندگار شد و از اين به بعد جهان رنگها، در من جان گرفتند و با من زندگي كردند.» عبدالله عامري در يك خانواده كاملاً مذهبي و در محله امامزاده يحيي، چسبيده به خيابان ري و از نقاط قديمي تهران، كه در ميانه شمال و جنوب شهر قرار گرفته بود و بافت اجتماعي متوسطي داشت، متولد ميشود. «روبهروي امامزاده يحيي و نزديك خانه ما مسجدي بود كهبهخاطرم هست تابستانها مردم روي پشتبام آن نماز ميخواندند. در وسط حياط مدرسه مسجد درخت چنار كهنسالي قرار داشت كه محيط دور تنه آن شش متري ضخامت داشت و شاخ و برگ گسترده آن سايهبان تمام حياط مسجد و پشتبام آن ميشد. كشف نقاشي اتفاق مهمي در كودكياش بود. او ناخواسته زباني را ميفهميد و درك ميكرد كه ميتوانست با آن سكوت كلامي را جبران كند. «گاهي از مدرسه كه برميگشتم برادر بزرگتراش را ميديدم كه در حال خط كشيدن روي ديوار است. من اول چيزي نميفهميدم ولي محو تماشاي خطخطيهاي او ميشدم. يواش يواش ميديدم كه اين خطها گل ميشوند، خانهها يا كوه ميشوند. فهميدم كه چنين كاري هم ميتوان كرد. من هم شروع به كشيدن شكلها و نقشها روي ديوار كردم. از اينكه ميتوانستم شكل اشيا را بكشم بينهايت مسرور ميشدم. بعد از مدتي ياد گرفتم كه با مدادرنگي منظرههايم را هم رنگ كنم. يك بار عكس منظرهأي را كه روي كارت پستال بود با مداد رنگي كشيدم. وقتي ديدم كه نقاشي من هم شبيه عكس روي كارت شده بهقدري ذوق زدهشدم كه آن را به همه نشان دادم. تشويق خانواده ودوستان مرا در اين كار دلگرم ميكرد.» به راهنمايي دائي خود براي ادامه تحصيل به هنرستان ميرود و ديپلم نقاشي ميگيرد. از جمله استادان او عليمحمد حيدريان و رسام ارژنگ بودند. بعداز هنرستان بلافاصله و بدون كنكور ورودي وارد «هنركده هنرهاي زيبا» ميشود.(۱۳۱۹) عبداله عامري مانند بسياري از هم نسلانش كه از اولين فارغالتحصيلان دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران بودند، در دوران تحصيل با نوگرايي در نقاشي و با مكاتبي مثل امپرسيونيسم و پست امپرسيونيسم آشنا ميشود و تجربه ميكند، و در دورههاي بعد از تحصيل، هم پاي نگرشهاي تازهاي كه در حيطه نقاشي مطرح ميگردد، به تجربه اندوزي خود ادامه ميدهد. بدين ترتنيب او با بسياري از گرايشهاي رايج در نقاشي مانند كوبيسم، نقاشي انتزاعي و نيمه انتزاعي، سوررئاليسم ونيز چشمداشت و توجه به هنر ايراني را تجربه ميكند و سرانجام بنا به خواسته خود و با توجه به حال و هواي موضوع نقاشي، تكنيك و يا سبكي را بهكار ميگيرد. «معتقدم كه نقاش بايد تكنيكهاي مختلفي كار كند تا هر مضموني را با تكنيك مناسب خودش بتواند بيان كند. وقتي به موضوعي فكر ميكنم، به اين هم ميانديشم كه اين موضوع را با چه تكنيكي بهتر ميتوان بيان كرد و سرانجام سراغ همان تكنيك ميروم. به همين جهت هم كارهاي من داراي يك روش و تكنيك ثابت نيستند و به شيوههاي اكسپرسيونيستي، سوررئال. آبستره و امپرسيونيست كار كردهام.» او كه با طبيعتسازي استادانهاي كارش را شروع كرده در بند آن شيوه كه هم در آن محدوده او را ميستايند، نميماند. به ساختن پردههاي اكسپرسيونيستي همچون منظره قهوه خانه ييلاقي و پل سرچشمه در بينيال دوم و سوم رو ميكند در همان اوان به كارهاي «پست امپرسيونيستي» توجه ميكند لحن كارهاي وانگوگ و سزان و گوگن را در فضاهاي سبز، آبي، قهوهاي آن دورهاش ميتوان شنيد. در دورهاي به فضاي آبستره فيگوراتيو ميرسد و «تابلو بار سنگين» اوج كارهاي اين دوره اوست كه خود ميگويد اجازه نمايش آن را سالها به او نداده بودند. چارپاياني كه تور پر از كاه را حمل ميكنند با خطوط مختصر قرمز و سياه خيلي سريع ساخته شده و از دور به مسامحه كلافهاي زرد را ميمانند كه در تپههاي كروي و درختان گردو پيچيده سبز در افقي دوراني همچون منظومهاي از حجمهاي رنگين گرد هم ميچرخند تا نماي جلوي تابلو كه گرايش و ريزش رنگها به جلو - با هجومي به آينده - بيننده را ميخكوب ميكند، آن دوران سرسامآور به سطح مستوي پايان ميپذيرد. او از اين هم فراتر ميرود، در تابلوي توفان، شيروانيها و درختان چنان از ريشه كنده شده و در هوا به شتاب دور شدهاند كه نقاش فقط رد حركت سريع حجم رنگي آنها را نشان داده است. اين تابلو حركت محض رنگ در فضا ست. به رغم تمام تنوع كاري كه عبدالله عامري در پيش گرفته است، دو نكته به طرز بارزي در كارهاي او به چشم ميخورد: نكته اول مفهومگرايي در آثار اوست. «هنرمندان بايد در راه تعالي و پيشرفت جامعهشان فعال باشند. كار من فقط بازي با چهار تا رنگ نيست. يك ظرف هر چقدر هم زيبا باشد، ولي اگر از غذاي مناسب تهي باشد، هيچ شكم گرسنهاي را سير نميكند. نقاشي بايد علاوه بر زيبايي، داراي مفاهيم عالي هم باشد تا هم مردم از آن استفاده كنند و هم خودش. خداوند گفته شما هم در مقابل خودتان، و هم در برابر جامعه مسئول هستيد. اينها را هنرمند بايد با كار خودش نشان دهد، و الا اگر غير از اين باشد، مردم خيلي زود اثر او را فراموش ميكنند.» كارهاي اساتيد گذشته قبل از ميكلآنژ، رافائل، حتي نقاشيهاي پيكاسو، كه بسيار مدرن هستند، تنها بهخاطر ظاهر زيباي آنها پابرجا نيستند، بلكه محتواي آنها هم داراي ارزش هستند.» نكته ديگري كه در آثار او قابل اعتنا ميباشند، عشق به طبيعت است. طبيعتي كه مظهر لطف خدا به بندگانش است. اين عشق را بهخصوص در همه مناظري كه از طبيعت كشيده ميتوان مشاهده كرد. رنگهاي روشن و درخشان مناظر او، انعكاسي از صفا، خلوص، پاكي و نيز اعتنا به «نگارگري ايراني» است. اين توجه او به نگارگري را از دورگيريهايي كه گاه بهكار ميگيرد ميتوان تشخيص داد. در تابلو «مهتاب» خانوادهاي را ميبينيم كه روي پشتبام يك آسياب آبي خوابيدهاند. بر فراز آسمان، قرص كامل گاه از لابهلاي ابرها، زمين را نورباران ميكند. روستايي كه در دل كوه و زير نور ماه لميده، هنوز كاملاً بهخواب نرفته است. گويي نسيم ملايمي برگ درختان را با وزش خود به حركت درآورده است. فضا آكنده از صداي خفيف باد در ميان برگ درختان و همهمه جويبار است. مرد هنوز بهخواب نرفته و غرق در تفكر است. او به چه چيزي فكر ميكند؟ طبيعتاً آنچه دغدغه نقاش است: «من عاشق اين مهتاب هستم. اين سكوت شب و مهتابي كه در آن حال و هواي عرفاني به آدم دست ميدهد و آدم را به تفكر درباره راز خلقت ميبرد.» شايد در جستجوي همين سكوت و نور ماه بود كه سالها پيش محله امامزاده يحيي را كه ديگر صفاي كودكياش را نداشت ترك گفت و در منطقهاي از كرج كه آن موقع نقطه دنج و خلوتي بود سكونت كرد و ميكند. |
|
تعداد بازدید : 2059 |
تعداد نظرات : 5
5 نظر درحال تایید است و یا بدلیل مغایرت با ارزشهای انسانی حذف شده است
|
نظر خود را در مورد عبدا.. عامري ثبت کنید.
|
آثار عبدا.. عامري